جستجو
-
۱تصویر
باغ جعفری
غلامحسین عامری و پسرش امان الله
-
۲تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۰ ش
شامل احوالپرسی از خانواده، ناراحتی خیال و گرفتاری فکری، آمدن آقای عدل و امان الله عامری به کرمان، سلام رساندن خدمت خانم، آمدن آذر با بچهها همراه با وانت یا کامیون به ابارق، حمل کود توسط علی شوفر، ارسال وسایل حمام و لباس زیر، و گرفتن روغن ماشین توسط علی شوفر از شرکت نفت
-
۴تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۸ ش
شامل احوالپرسی از همسر، سلام رساندن به حضرت علیه خانم، آقای عدل، و امانالله خان، درخواست ارسال یک طبله نفت، یک شیشه مربا و روزنامه توسط محمود برای خود، ارسال پنج من انار، پرداخت پول به محمود شوفر توسط حسین نصرالله؛ پشت صفحه لیستی شامل چند نوع پارچه و کفش نوشته شده؛ همراه با پاکت
-
۱تصویر
عکس دسته جمعی
از راست: فروغ نصرت عامری، قمرالملوک اسفندیاری، امانالله عامری، محمد عامری (کودک)، تاج اسفندیاری، اورانوس کلانتری، عشرت الملوک عامری، روشن کلانتری، و خدمتکار (نام دانسته نیست)
-
۱تصویر
عکس دسته جمعی
در سفر اروپا، از راست: غلامحسین عامری (سردار مجلل)، امان الله عامری، قمرالملوک، محمد عامری (پسر نشسته)، و مرآت السلطنه
-
۱تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۲ ش
شامل ابراز خرسندی از سلامتی همسر و دخترش فاطمه و درباره رسیدن نامه آذر، رفتن به قربت العرب و نگار، و ارسال خوراکی به کرمان
-
۱تصویر
عکس خانوادگی
نشسته از راست: غلامحسین عامری (سردارمجلل)، قمرالملوک اسفندیاری، و محمد عامری؛ ایستاده از راست: امانالله عامری و مرآت السلطنه
-
۲تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۳ ش
شامل آرزوی سلامتی برای همسر، فاطمه، و فریده، ارسال سریع جواب نامه با کامیونی که برای امان الله فرستاده شده، اطلاع به خانم تیمون که ماژور تا پانزده روز دیگر به کرمان نمی آید، و ارسال خبرهای تازه کرمان و جاهای دیگر
-
۲تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۲ ش
شامل احوالپرسی از همسر و فاطمه، ابراز دلتنگی از دوری آنان، و درباره عزیمت به ریگان پس از وکیل آباد، حمله ملخها به وکیل آباد و حرکتشان به دارستان، اطلاع رسانی به امان الله خان، و سلام رساندن به اورانوس، مریم، و روشن
-
۱تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۳ ش
شامل احوالپرسی از همسرش، فاطمه، و فریده و ابراز دلتنگی برای خانواده، عدم احتیاج به اتومبیل و آمدن با کامیون، تصمیم به رفتن به کهنک، سلام به امان الله، عزت الله، و سیمین، و درخواست ارسال وسایل نامه نگاری